Email: caoi.ir@post.com Telegram ID: @caoiran

ورود

Study


بازشناسی مکان مطالعه موردی: میدان شهرداری رشت

  ** نویسندگان: مصطفی کیانی*- مصطفی پورعلی
نشریه نامه معماری و شهرسازی- سال چهارم شماره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۱- صفحات ۷۳-۵۹



 

*استادیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر، استان تهران، شهر تهران (نویسنده مسئول)

Email: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

**دانشجوی دکتری معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات، استان تهران، شهر تهران

Email: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چکیده

در آغاز می توان پرسش هایی از این دست را مطرح ساخت: چرا بازشناسی مکان ها ضروری است؟ در این بازشناسی به چه مؤلفه هایی می بایست پرداخت؟ این مؤلفه ها در مکانی مصداقی، چه شناختی را می توانند به دست دهند؟ این نوشتار تلاشی دارد برای شناخت «مکان» که بر پایه تحقیق کیفی، از طریق سه مؤلفه کالبدی و کارکردی و معنایی به دست آمده است. در این تحقیق مؤلفه معنایی حاصل رویدادها، خاطره ها، افسانه ها و روایت های ذهنی مشترک است؛ مؤلفه کالبدی همانا برآيندِ چشم انداز طبیعی و مصنوع است؛ و حوزه کارکردی نیز از عملکردها و فعالیتهای انجام شده در مکان نتیجه می شود. البته باید بر این نکته تأكيد کرد به دلیل تسلط عنصر زمان، عموماً آنچه که به دست می آید، فقط به بخشی از هویت پويا و مبهم مكان اشاره می کند. به منظور تبیین بیشتر موضوع، شناخت شاخص های تعیین شده در یکی از عناصر مهم شهری یعنی میدان، با مصداق «میدان شهرداری رشت»، که زندگی جاری شهروندان این شهر به خواسته یا ناخواسته - با آن عجين شده، مورد تحقیق قرار گرفته است. افزون بر آن، آشفتگی های کالبدی، نابسامانی های کارکردی و اختلالات ایجاد شده در مؤلفه معنایی مکان در این میدان شهری تبیین گردیده است. میدان شهرداری رشت میدانی تاریخی است که در عین دارا بودن ظرفیت های مناسب معنایی و کالبدی و کارکردی، متأسفانه به دلیل سیاست های اعمال شده، معمولاً در حد فلكه تسهیل کننده ترافیک خودرو عمل می کند. کالبد پیرامونی آن نیز بی ارتباط با بستر و زمینه اش، هر روز نوایی ناموزون تر از پیش ساز می کند. این میدان، برخلاف معنای دیرین آن، مردمان را از حضور در آن برحذر می دارد. این نوشتار در جست وجوی یافتن پاسخ برای این سه پرسش است: چرا به بازشناسی مکان نیاز است؟ ۲- در این بازشناسی به چه مؤلفه هایی می بایست پرداخت؟ ٣- این مؤلفه ها در مکانی مصداقی - مانند میدان شهرداری رشت - چه شناختی را به دست می دهند؟

کلیدواژه ها: بازشناسی مکان، مؤلفه های معنایی کالبدی و کارکردی، معماری، میدان شهرداری رشت.

مقدمه

هایدگر در نوشتار «سرآغاز کار هنری»، با تردید و تشکیک ورزیدن در نگرش علم زده و اثبات گرای انسان معاصر، حقیقت پدیداری چون معماری معبد را از ارتباط با مکان گرداگرد آن تبیین میکند. او می گوید که چیزهای پیرامونی معبد، اشیایی نامرتبط با آن نیستند بلکه معبد و مکان پیرامون آن در تعامل یا ارتباطی دو سویه پدیدار می گردند و رخ مینمایند (هایدگر، ۱۳۸۲، ۲۹ -۲۹).۱ این ارتباط تأثیرگذار پیش از این کمابیش به گونه ای مطرح بوده است؛ اما به عنوان نوعی نگرش، امروزه با تأثیرپذیری از جریان های ریشه دار و موشکافانه پسامدرن در حوزه معماری و شهرسازی، طرفداران بسیاری یافته است. در واقع بدین ترتیب کوشش بر آن است تا با بازشناسی ویژگیهای کیفی مکان ها، راهی برای رهایی از بی هویتی مجموعه های زیستی معاصر یافته شود تا به خلق مکان هایی هویت مند یاری رساند. مؤلفه های۲ معنایی و کالبدی و کارکردی مكانها، در زمره حوزه هایی هستند که به نظر می رسد بازشناسی کیفی مکان ها به واسطه آنها دست یافتنی تر می شود. مکان ها از جمله عوامل هويت بخش در گستره های زیستی انسان اند که علاوه بر دارا بودن هویت های متمایز، خود سرمنشأ هویت بخشی های متفاوتی نیز می شوند.
با یادآوری اینکه در روش تحقیق این نوشتار، شناخت مکان موردی - یا پژوهش درباره آن - با اتکا بر برداشت از مؤلفه های هویتی مكان صورت می گیرد، تلاش شده است تا مكان، ضمن بازشناسی در حوزه معماری و شهرسازی و همچنین در سه مؤلفه معنایی و کالبدی و کارکردی، با تكيه بر مصداق موجود و نمونه موردی «میدان شهرداری رشت»، بازشناسی گردد. تأكيد بر این موضوع نیز ضروری است که مقوله زمان در این سه حوزه به شکلی ذاتی همواره نقشی تأثیرگذار دارد و به گونه ای تفکیک ناپذیر با این مؤلفه ها عجین شده است.

بازشناسی مکان و محورهای بررسی آن

اندیشیدن در باب «مکان» از دیر باز در حوزه های مختلف تمدنی و فرهنگی مورد توجه بوده و از دیدگاه هر یک از این حوزه ها قابلیت تفاسیر متفاوت و گاه مشابه داشته است. از آن جمله می توان به اینها اشاره کرد: تضاد و تعامل فلسفی «یین و یانگ» در خلق مكانِ چینی (پیراوزلی، ۱۳۸۶، ۵۵)، مفهوم «ما» به مثابه درکِ ژاپنی از مکان (نيتشکه، ۱۳۷۵، ۹)، مواجهه عميق عرفای ایرانی همچون عین القضات۳ با مفهوم مكان به مثابه ذاتی وجودِ موجودات (ابراهیمی دینانی، ۱۳۸۳، ۵۰)؛ و از جنبه ای دیگر، نگاهی دکارتی با تقليلِ مكان در حد مختصات سه وجهی و یا نگرش دنیای مجازی که گسیختگی ناگزیر میان زمان و مکان را موجب شده است. ۴ اینها همه، نمونه هایی از تأثیرِ این مقوله در کارکردهای نظری حوزه های مختلف به شمار می آیند.
مقوله مكان، امروزه با تأثیرپذیری از جریان های ریشه ای و موشکافانه و انتقادی چند دهه اخیر در حوزه شناخت مدرن و مدرنیسم، و در سایه روش هایی همچون «پدیدارشناسی»۵ مورد بازشناسی تازه ای قرار گرفته، که از جمله تأثیرات آن در عرصه معماری و شهرسازی نیز در خور تأمل و توجه بوده است. عناصر و اجزای شهر مدرن همچون بناها و میدان ها و خیابانها به واسطه فردیت گرایی حاکم بر هویت پیرامون این عصر، بدون ارتباط با یکدیگر و نیز عوامل محیطی، طراحی و خلق شده اند. پیامد این امر همانا شهر بی هویت پیرامون ماست که منتقدان آن را بیش از همه ناشی از فراموشی مقوله مكان در فرآیند شناخت و طراحی برشمرده اند (100 ,1987 ,Shulz).
از طرف دیگر، مكانها از جمله عوامل هویت بخشی هستند که با مؤلفه های فیزیکی ایستا، پدیدآورنده دیگر هویت بخشی ها نیز می شوند. گستره های معنایی هر مکان حاصل رویدادها، خاطره ها، افسانه ها و روایت های ذهنی مشترک و ممیزه های کالبدی ایستا، برآیندِ فیزیکی احجام، اشيا، مصالح و حتی طبیعت و هر آن چیزی است که بستر کالبدی آن مکان را شکل می دهد. در این میان حوزه عملکردی مکان ها نیز که به کارکردها و فعالیت در آنها می پردازد، در کنار دو حوزه دیگر، بخشی از هویت مبهم مکان را می شناسانند (رلف، ۱۳۸۹، ۶۴). باید اذعان کرد که تفاوت در شیوه های نظری مواجهه با مقوله مكان نتایج متفاوتی را به دنبال داشته و البته با ابهاماتی نیز همراه بوده است. ۶

مؤلفه معنایی مكان

گرایش معاصران به معنا در معماری و شهرسازی، بی شک اعراضی است بر آنچه که داعیه داران معماری مدرن آن را عملکردگرایی می خواندند (شولتز، ۱۳۸۲ ،۳۷). شهر مدرن، شهری تهی و بی معنا و بی هویت بوده است (گروتر، ۱۳۹۰، ۲۳۶). شولتز خاطرنشان می کند که محیط پیرامونی در صورتی می تواند به محیطی با معنا مبدل شود که امکاناتی غنی در تعیین هویت ارزانی دارد و پیوندی سرشار از معنا را با جهانی متشكل از اشیا و چیزهای مختلف برقرار سازد. در این نگاه، معانی پدیداری چون مكان از ارتباط میان آدم ها، بناها، زمین، آسمان، زمین سار و حریم آن شناخته می شود (شولتز، ۱۳۸۱، ۳۱ - ۲۲).
وقتی جهان برای ما از چنین ارتباطی معنا می یابد، ما نیز هدف مندانه در میان چیزهای جهان قرار میگیریم و هر آنچه را که حس میکنیم، دیگر صرفا واقعیاتی مستقل از ما نیستند و عمیقا به وجود ما وابسته اند، و در عین استقلال موجودیت در کنار یکدیگر یکپارچه معنا می شود. معانی پیش از ما وجود داشته اند و تاریخ و زندگی دارند، اما در تعامل با حیات مکانی و زمانی ما دوباره بازسازی و بازتولید می شوند (پریموزیک، ۱۳۸۸، ۲۹-۴۰). معنای مکان ها متن های تک بعدی نیست بلکه و دارای کاراکترهای پیچیده است و از دیالوگی ابدی۷ بین کیفیت های مادی و حضور فعالیت های موجود در مكان و در تعامل بین مؤلفه کالبدی و رویدادهای زندگی شکل میگیرد (33 ,2006 ,Hay).
مؤلفه معنایی مکان، بستری کیفی و استعاری است برآمده از خاطرات جمعی و حضور رویدادها و به طورکلی آن دست از ویژگی هایی که مکان به واسطه آن دارای معنا شده است. خاطرات جمعی آدمیان از رویدادهای دور و نزدیک، کیفیتی معنادار را می آفرینند که در مؤلفه معنایی تفسیر می گردند، مؤلفه معنایی کیفیتی هویت مند است مبتنی بر حضور خاطرات مردمانی آشنا و ناآشنا، که بر اساس رخ داده ها در مکان تعریف می شود. مؤلفه معنایی می تواند موقعیت را به مکانی مقدس یا رازآلود و یا حتی بی ارزش بدل سازد. عناوينِ مكانها عموما به این موارد که در شناخت مؤلفه معنایی مکان نقشی یاری رسان دارند، اشاره می کنند: «نام» است که تمامی محسوسات را به بخشی از جهان تبدیل میکند و از آنان ادراکی متضمنِ معنا به وجود می آورد(شولتز، ۱۳۸۱، ۱۷۳). مؤلفه معنایی، پیچیده و مبهم است و شناخت آن ضروری ترین بخش در مواجهه با مکان به شمار می آید، چرا که تغییرات ناشیانه در این مؤلفه - همچون تغيير عنوان مکان، میتواند به تقویت یا تضعیف و یا حتی نابودی آن بینجامد.

مؤلفه كالبدی مكان

هر مکانی جدای از مؤلفه معنایی، دارای کالبدی مصنوع یا طبیعی نیز هست که شناخت مکان بدون آن تحقق نمی یابد. مؤلفه کالبدی به امانتداری و یادآوری مؤلفه معنایی و آنچه که در مکان رخ داده است کمک میکند و گاه خود به خلق و آفرينش آن یاری می رساند. این نقش مهم حکم می کند که مؤلفه مصنوع کالبدی بیش از توجه به فردیت گرایی، به نگهداری درون و مرز برون مكان بپردازد. چشم انداز دور و نزدیک، منظر طبیعی و مصنوع، بدنه ها، پیکره فضایی، نشانه ها، عناصر شاخص و غیرشاخص کالبدی، عناصر اصلی کف و بام، خطوط آسمان، آستانه، مسيرها، حدود، مرز و مواردی از این دست بستری را فراهم می آورند که شناخت مکان بدون شناسایی آنها به درستی امکان پذیر نیست و آنها در واقع به حال و هوا و شخصیت محلی مکان قطعیت می بخشد (شولتز، ۱۳۸۱، ۱۷۳).
مؤلفه کالبدی با ویژگی های تناسباتی و شکلی خود دارای جهت گیری خاص هندسی است که تأثير عمده ای هم در شکل گیری مؤلفه معنایی و جانمایی کارکردهای شاخص و غیرشاخص مكان دارد. بستر کالبدی همواره ظرفیت هایی را در بطن خود دارد که طرح های پیشنهادی می توانند با دخالت در آن - پیامد آن - خود مكان را نابود یا تقویت و یا متحول کنند. هنر طراحی مستلزم تفسیر نیازهای طرح و ارتباط دادن آن با ظرفیت های نهفته در دل بستر طرح است (فن مایس، ۱۳۸۶، ۱۴۷-۱۴۹). بی توجهی و نادیده گرفتن این ظرفیت ها در برنامه ریزی و به ویژه در زمان مداخلات محیطی در مکان می تواند به تغییر و تحول جبران ناپذیر آن بینجامد. ۸

مؤلفه کارکردی مکان

مكانها ویژگیهای منحصربه فردشان را از حضور کارکردهایی متمایز و فعالیت های زیستی مشخص به دست می آورند و در سایه روشن زندگی روزمره، فعالیتها و عملکردهای رخ نموده احساس می شوند (310 ,1996 ,Harvey). مؤلفه عملکردی مکان ها که در پرتو مؤلفه کالبدی امكان وقوع می یابد، نقشی تعیین کننده در شکل دهی به بستر معنایی مکان دارد، با تاکید بر اینکه در بسیاری از مواقع، همین مؤلفه معنایی است که امکان وقوع بسیاری از کارکردها را در مکان فراهم می آورد. بسیاری از آیین ها و مراسم معنوی در مکان هایی با سابقه ای از مؤلفه معنایی مقدس روی می دهند. شهرها و روستاهای مقدس بسیاری هستند که در پی رخدادی معنوی در مکانی خاص شکل گرفته اند.

تغییرات کارکردی و کاربری و به طورکلی فعالیتهای شکل گرفته در مکان، هویت شناخته شده آن مکان را دستخوش تغییرات می کند. از همین رو این اقدامات می بایست با مطالعه کیفی دقیق و حساس درباره مؤلفه های کالبدی و معنایی مكانها و البته با در نظرگیری گستره زمان صورت پذیرد. برای مثال آشکار است که کارکرد مکانی مقدس با مکان فروشگاه متفاوت است و به راحتی امکان تبدیل کاربری بین این دو کارکرد وجود ندارد.

مؤلفه های شناسایی مکان و گستره زمان

مکانها در برهه های مختلف زمانی، نقش های گوناگونی می یابند و با فعالیتها و کاربری های متنوع دارای هویتی پویا می شوند، این پویایی که به دلیل حضور رویدادهای متغیر در گذر زمان شكل می گیرد، تعریف مکان را دشوار - و چه بسا - ناممکن می سازد. مستندات، تصاویر، نقل قول ها، سفرنامه ها و نظایر اینها از همین دست اند و نمی توانند مکان را آنگونه که هست درخور ارائه سازند و عموما آنچه که بیان می کنند، فقط به بخشی از هویت پویای مکان اشاره دارد.
مشاهدات تاریخی حاکی از آن اند که فرهنگ های مختلف در گذشته دارای روش های زمان بندی و شیوه های مکان گزینی خاص خود بوده اند. هر نوع فرهنگ دارای شاخص های فضایی معینی است که آگاهی آن فرهنگ را از مکان شکل می داده است. در سکونتگاه های پیش از مدرن، زمان و فضا از طريق موقعیت پذیری مکان با یکدیگر مرتبط می شدند. عصر ساعت های مکانیکی و تقویم های استاندارد جهانی موجب شد که زمان بدون ارجاع به شاخص های مکان تعیین شود، و حتى ارتباط معنادار رویدادهای تاریخی نیز با مکانها قطع گردد (گیدنز، ۱۳۸۸، ۳۵) ۹. این موضوع نقشی مهم در بی هویتی مکان های عصر مدرن داشته است که تشریح آن خود مستلزم نوشتاری تفصیلی است.
با این حال دیگر باید پذیرفت که مکان بی شک چیزی فراتر از محل انتزاعی دکارتی و کلیتی مملو از کیفیت های گوناگون است (پرتوی، ۱۳۸۳، ۴۲) که در کنار جغرافیای شباهت های بی پایان، با شاخصه های متنوع و با معنا دربردارنده تفاسير فلسفی و روان شناختی و نیز اجتماعی و فرهنگی گسترده اند و چونان که فراهم شده از کیفیت های بصری گوناگون، شیوه ای از هستی را مشخص می سازند که بر هر گوشه و کناری قابلیت ربط دادن و تسری دارند و تن به تأويل های بیشمار می سپارد (شولتز، ۱۳۸۱، ۲۴۱). در این نوشتار تلاش شده است که تحقیق کیفی۱۰ مكان در موضوع معماری یا شهرسازی در سه مؤلفه معنایی و کالبدی و عملکردی مورد کنکاش قرار گیرد؛ البته با تأکید بر این نکته که عنصر زمان نیز در این سه مؤلفه به شکلی ذاتی همواره نقشی تأثیرگذار داشته است و دارد، و به گونه ای تفکیک ناپذیر با این بسترها عجین است.۱۱اکنون به منظور بررسی مصداقی این نوشتار، کوشش میگردد که شناخت شاخص های اشاره شده، در یکی از عناصر مهم شهری، یعنی میدان - که زندگی جاری شهروندان، خواسته یا ناخواسته با حضور آن در آمیخته است - واکاوی و بررسی گردد. سپس به بازشناسی مؤلفه معنایی و کالبدی و عملکردی مکان، یکی از نمونه های میدان های شهری واقع در شمال ایران، موسوم به میدان شهرداری رشت پرداخته می شود.

مواجهه با میدان به مثابه مکان

امروزه میدان به فلکه ای برای تسهیل در رفت و آمد خودروها بدل شده است؛ بدون کالبدی نگاه دارنده، و گاه محصور در بدنه ای که بی ارتباط با بستر و زمینه، هر روز نوایی ناموزون تر از دیروز ساز می کند. میدان های شهری، ۱۲برخلاف معنای دیرین شان، مردمان را از دعوت به حضور باز می دارند. این در حالی است که با یادآوری خاطره های جمعی می توان گفت که میدان، پیشتر مکانی عجین با مفهوم حضور بوده است؛ حضور معنادار مردمانی آشنا و غریبه با خاطره های شان از رویدادهای نوبه نو، که در پناه کالبدی پیرامونی، توأمان مکان میدان را می آفریده است (پورعلی، ۱۳۸۷، ۶۵). میدان های شهرها دربردارنده مواجهه های متفاوتی از حضور در یک فضایی واحد هستند؛ یا به عبارتی مواجهه های متنوع ناشی از حضور در مکانی واحد (كالن، ۱۳۷۷، ۴۵).
شناسایی مؤلفه های کالبدی و کارکردی و معنایی مکان میدان، با پژوهش کیفی عناصر و اجزا و ارتباطات موجود بین درون و برون میدان صورت می پذیرد: بازشناسی زندگی جاری،خاطره های جمعی و رویدادهایی که گاه نام میدان با توجه و در نظر گرفتن آنها، نهاده شده است. در تحقیق کیفی مکان میدان، ارتباط معنایی کالبد میدان با کارکرد درون و کاربری های برون و همچنین توده بناهایی که در کنار یکدیگر بدنه میدان را آفریده اند، ارتباط کارکردی و عملکردی کالبد و فضای حاضر میدان با وابستگی های مکانی دور و نزدیک، مسيرها، امتدادها، ورودیها، آستانه ها، خروجی ها، مرزها، چشم انداز عناصر شاخص میدان همچون برج و ناقوس یا مناره، و ارتباط این عناصر با دیگر اجزا و مواردی از این دست که گاه تن به تاویل نیز می سپارند، مورد تأكيد قرار می گیرد (پورعلی، ، ۱۰، ۱۳۹۰)
با این رویکرد دیگر برج یا گنبد تنها فرمهای منتزع یا مدور یا عمودی نیستند بلکه عناصری هستند که به یکی از شیوه های هستی بین زمین و آسمان تجسم می بخشند. برج یا گنبد می توانند محیط را به خاطره ها بازگردانند و در قالب واسطه ای بین زمین و آسمان یا برون و درون عمل کنند.(شولتز، ۱۳۸۱، ۵۶ و ۱۹۹). عناصر شاخصی همچون سردر، برج ساعت، گنبد و منارۀ مسجد مجاور میدان و نظایر اینها بدون در نظر گرفتن ویژگی های سبک شناختی دوره طراحی و ساخت شان، نقشی ویژه در شکل گیری هویت کالبدی و کارکردی و معنایی مکانِ میدان برعهده دارند.

بازشناسی مکان در میدان شهرداری رشت

 شکل و ساختار میدان در فضاهای شهری ایران در طول دوره های تاریخی با تغيير و تحولهای جدی مواجه شده است. این تغییر و تحولها متناسب با ماهیت عملکردی و کارکردی و یا بسته به شرایط مکانی و زمانی شان متفاوت اند و مشخص می سازند که در گذشته میدان عمدتاً هویتی انسان محور داشته و با هرچه نزدیک تر شدن به دوره معاصر، عملكرد و یا شکل پذیری آن با تأثیرپذیری از دیگر نیازها و خواسته ها تغییر کرده است. با مروری کوتاه، میتوان این تحولات را به سه بخش تقسیم کرد:

يكم- میدان شهری مکانی بوده است که بر اساس استقرار چند بنای مهم شکل گرفته و دیگر بناهای کوچک تر و کم اهمیت تر آن هماهنگی کامل با بسترهای شکل گیری بناهای مهم آن داشته اند. این میدان ها دارای طرحی منظم و کالبد هندسی و فضایی معنادار بوده اند و اصول تناسب و توازن در آنها کاملا رعایت می شده است. به رغم حضور بناهای شاخص در بستر کالبدی این میدان ها، آنچه که در واقع پدیدار شده خود میدان است. در این گونه میدان ها، بناهای اصلی و میدان رابطه متقابل داشته اند و هر یک از آنها در بیان دیداری و جلوه تصویری اش به دیگری وابسته بوده است. میدان نقش جهان اصفهان نمونه عالی چنین مکانی است.

دوم- میدان شهری به مثابه مکانی که در میانه خیابان یا مسیری اصلی شکل گرفته است. این پدیده در ایران عمدتاً به اوایل دوره معاصر باز میگردد؛ یعنی زمانی که خیابان به شكل بارز و محسوس، نقشی تعیین کننده را در فضای شهری و محیط رفت و آمد برعهده می گیرد. در این نوع میدان ها، هویت کالبدی از خیابان تأثیر پذیرفت، به گونه ای که این نیمه میدان به تعبیری، شکل فضایی عقب نشینی کرده از خیابان را تداعی کرد. اگرچه شكل انسان محوری این میدان ها دیگر همچون گذشته نبود، ولی در همان فضای نیمه میدانی، انسان همچنان نقش و حضور اصلی را داشت. سبزه میدان تهران را میتوان از جمله این نمونه ها برشمرد.

سوم- میدان معاصر به مثابه فلکه ای برای تسهیل آمد و شد خودروهاست، که اگرچه گاه ساختمان های مهم دولتی و یا عمومی در حوالی و یا چهار طرف آن بنا شده اند، اما نقش عبوری خیابان ها در شکل گیری آن بیشترین اهمیت را داشته است. در اینجا حضور انسان کم رنگ شده و وجود اتومبیل نقشی عمده و محوری یافته است. در زمان حاضر نمونه این میدان ها یا فلكه ها را می توان در تمامی شهرها مشاهده کرد.

میدان شهرداری رشت را، که در بخش مرکزی این شهر واقع است، امروزه عملاً باید در زمره میدان های نوع سوم یا همان فلکه ها برشمرد که ضمن دارا بودن ظرفیت های مناسب معنایی و کالبدی و کارکردی، متأسفانه صرفا در حد فلكه تسهیل کننده ترافیک خودرو عمل می کنند، که گاه حال و هوای گونه دوم - و به ندرت نیز کیفیات مکانی گونه يكم - را پیدا می کنند. این در حالی است که میدان مذکور در گذشته نه چندان دور، دست کم در دوره ناصری، میدانی با کیفیت مکانی نزدیک به میدان نوع یكم بوده است. این میدان در دوره پهلوی اول با استقرار چند بنای شاخص اداری و تجاری همچون بلديه و پست خانه و نیز چند مهمان خانه بر جای بناهای قاجاری، شکلی نزدیک به شرایط فعلی را یافت. می توان این دوره از تغییرات را تحول و تبدیل شدن آن به گونه دوم قلمداد کرد. تحولات ایجاد شده اخير نيز عملاً میدان را به گونه سوم نزدیک ساخته اند. بازشناسی میدان شهرداری رشت در این نوشتار از دریچه بستر معنایی و کارکردی و کالبدی مكان، از آن دست است که تلاش میگردد تا با تعلیق پیش فرض های اثبات گرایانه و زیبایی شناسانه به پژوهش درباره کیفیت مکانی حاضر آن پرداخته شود. بدیهی است که این موضوعات در جایگاه خود دارای اهمیت اند و در همان مقام به بررسی و تحلیل نیاز دارند.۱۳


مؤلفه معنایی در میدان شهرداری رشت

میدان شهرداری رشت امروزه نماد و هسته مرکزی شهر رشت یا مرکز استان گیلان به شمار می آید؛ و چه بسا بتوان گفت که این میدان در وهله نخست معنای وجودی اش را از این مرکزیت و استقرار و حضور در مرکز شهر به دست می آورد. نوع ساختار ترافیکی شهر در دوره معاصر و همچنین تجمع رویدادهای مهم اجتماعی مانند تظاهرات و راهپیمایی ها در این مکان نشان از اهمیت مرکزی آن دارد.

در نقشه دارالمرز رشت که در دوره ناصری ترسیم گردیده، از این میدان با عنوان میدان درب خانه دیوانی نام برده شده است و در محدوده آن می توان عمارت درب خانه، تكيه دولت، نقاره خانه و قبرستان ابوجعفر را تشخیص داد. ۱۴ میدان امروزی که سابقه ای در حدود دوره پهلوی اول دارد، در گذشته ضمن دارا بودن معنا و مفهوم حکومت مداری، معنای مذهبی نیز داشته است. در وجه غربی این میدان گورستان قدیمی شهر و مزار استاد ابوجعفر - که بنا بر اقوال تاریخی، بسیاری از گیلانیان به واسطه دعوت او به اسلام گرویده اند به استقرار داشته است (سرتیپ پور، ۱۳۷۰، ۱۸). در سفرنامه رابینو۱۵ درج گردیده است که مهم ترین بقعه رشت، امام زاده آقا سید ابوجعفر نام دارد که نزدیک مقر حکومتی در محوطه ای گورستانی واقع است (رابینو، ۱۳۷۴، ۸۴-۸۲. )۱۶
در آغاز دوره پهلوی اول این میدان دستخوش تغییرات کالبدی گسترده ای شد و به ویژه گورستان و بقعه قدیمی به واسطه احداث بنای بلديه تخریب گردید و مزار ابوجعفر در محدوده حياط داخلی ساختمان نوساز شهرداری قرار گرفت. تغييرات كالبدي مذكور مؤلفه معنایی میدان را که جنبه توأمان مذهبی و حکومتی داشته است، صرفا به جنبه حکومتی و تجاری و تفریحی معطوف کرده و از این رو بسیاری از مردم امروز رشت از این سابقه معنایی و مذهبی بی اطلاع اند. نظرسنجی انجام شده در پاييز ۱۳۸۹ از جامعه آماری ۱۰۰ نفره حاضر در میدان با مشخصه افراد بالای ۲۰ سال، نشان داد که بیش از ۷۸ درصد از پرسش شوندگان از این سابقه تاریخی و معنوی بی اطلاع اند.
مؤلفه معنایی میدان شهرداری با گذر زمان بازتولید شده است و هنوز هم یادآور خاطره ها و رویدادهای میدان است که همیشه نقشی مهم در هویت بخشی به مکان دارند. البته ناگفته نماند که به هر حال سیاست های اعمال شده اخير در این میدان، عملا بازخوانی معنایی پیشین را دچار معضل ساخته اند.
برپایی هرساله مراسم عزاداری امام حسین (ع) در دهه آغازین ماه محرم در جلوخان بنای شهرداری در کنار برگزاری برنامه های دیگری چون نواختن موسیقی صبحگاهی در پای تنديس، صدای زنگ ساعت برج که در طول شبانه روز گذر زمان را به یاد می آورد، و نیز برگزاری برخی از فعالیت ها، آیین ها، جشنها، یادبودها، بزرگداشت ها و رویدادهایی پراکنده از این دست، که آشنایان و ناآشنایان در آن حضور می یابند، همه و همه تاکنون بستر معنایی مکان را آفریده اند وزین پس هم خواهند آفريد. قرارگیری تندیس میرزا کوچک خان جنگلی، که نزدیک به صد سال است مردم این دیار هویت خود را در هم تنیده با دلاورمردی های او برمی شمارند، در جانب بالای میدان ضمن یادآوری خاطره او، در شکل دهی به بستر معنایی میدان نیز یاری می رساند.
با وجود این، گستردگی تغییرات صورت گرفته و نوع سیاستهای اعمال شده اخير - به ویژه از دوره پهلوی دوم به این سو۔ سبب گردیده است که از میدان امروزی، چیزی جز آمد و شد خودروها در ذهن مخاطبان میدان نماند. نظرسنجی صورت گرفته در این زمینه حاکی از آن است که ۵۱/۲ درصد از پرسش شوندگان، در پاسخ به پرسش که «چه خاطره ای از این میدان به یاد می آورید؟»، به ترافیک خودروها، شلوغی و ازدحام درون میدان اشاره کرده اند. آمد و شد بی برنامه خودروها و حجم گسترده فلكه آب نما در میانه میدان نه تنها امکان حضور شهروندان را در قلب میدان نفی کرده است، بلکه هیچ تناسبی هم با معنای پیشین میدان - که جایی برای حضور و دیدار شهروندان بوده است ندارد.این گونه مداخله ها که بدون شناخت کیفی مکان صورت می پذیرد، به امکانات کارکردی مناسب مكان خلل وارد می سازد و در واقع بستر معنایی مکان میدان را خدشه دار می کند. چنین اقداماتی می توانند به مرگ خاطره های مکان - و البته خود مكان - بینجامند.

مؤلفه کارکردی در میدان شهرداری رشت

 مؤلفه کارکردی و مؤلفه معنایی مکان در میدان شهرداری رشت بسیار با یکدیگر در آمیخته اند، این میدان به واسطه حضور بنای بلديه واقع در محور اصلی آن، نزد اهل شهر و هر کسی که از آن گذر کرده، هویت و نام و معنا گرفته است. حضور پایدار بنای شهرداری که با برج ساعتش تسلط خود را دوچندان می نمایاند کارکرد اصلی این میدان را مشخص می سازد و به تبع آن بخشی از مؤلفه معنایی میدان را شکل می دهد. این حضور پایدار سبب شده است که عموم مردم شهر رشت به رغم نصب تابلویی با نامی جُز «میدان شهرداری»، همچنان این میدان را میدان شهرداری بنامند. مطابق با نظرسنجی به عمل آمده ۸۹/۷ درصد از پرسش شوندگان، این میدان را «میدان شهرداری» نامیده اند. این موضوع اهمیت کارکرد و کاربری بنای شهرداری را در معنابخشی به مکان میدان نشان می دهد.۱۷
وقتی هویت مکان به واسطه مواجهه مشترک مخاطبان با نشانه ها ایجاد می شود حضور نمادها نیز دوام خواهد داشت. لذا تغيير در کارکرد نمادها و بسترهای عملکردی مکان ها می تواند به تنزل و تضعیف بستر معنایی آن مکان بینجامد. هویت میدان شهرداری رشت با کاربری بنای شهرداری در آمیخته است و حذف این کاربری از میدان عملا ماهیت آن را مخدوش می سازد. این کاری است که متأسفانه با برنامه ریزی اثبات گرا به منظور کاهش ترافیک خودرو در میدان شهرداری رشت دنبال شده است. 

مؤلفه كالبدی در میدان شهرداری رشت

 میدان شهرداری رشت مستطیل شکل است و بر حسب پیكره ذاتی اشکال مستطیلی بر راستای محور طولی آن تأکید ویژه ای شده است، استقرار بنای شهرداری در همین محور و همچنین امتداد فضایی مسیر موسوم به خیابان شریعتی در پایین میدان به سوی برج ساعت بنا، نامیدن محل استقرار بنای شهرداری را «بالای میدان» توجیه می کند.زوكر در تقسیم بندی اش میدان هایی از این قبيل را میدان های دارای جهت گیری خاص برمی شمارد که کلیه عناصر کالبدی و فضایی شان رو به سوی عنصر مسلط میدان دارند (200 ,1959 ,Zuker).پیکره کالبدی میدان شهرداری رشت در طول زمان از تك بناهایی شکل گرفته است که به غیر از بخش بالایی، بخش های دیگر هماهنگی کالبدی و بصری نسبتا ضعیفی دارند. بنای شهرداری در بخش بالایی میدان در کنار دو بنای پیرامونی - موسوم به عمارت پس تخانه و مهمان خانه ایران تک بناهایی هستند که از منظر رنگ، مصالح، جزئیات، بازشوها، تعريف ورودی و طرح بام، با یکدیگر هماهنگ اند و می توان گفت که هر سه به رغم تفاوت های ظاهری شان از یک جنس و یک گونه اند. نوع معماری کلاسیک این بناها، به رغم غیربومی بودن شان، به گونه ای است که می توان به نقل از شولتز در خصوص این نوع بناها اذعان کرد که اینها نه تنها خصیصه های مقدماتی طبیعی و انسانی را باز می نمایانند بلکه این ویژگی ها را در پیوندی سرشار از معنا نیز وارد می سازند( شولتز، ۱۳۸۱، ۱۸۹). نشانه ها و عناصر خطی عمودی در نمای معماری در کنار کشیدگی افقی بناها، ضمن ایجاد حس ابهت و شكوه به دلیل استفاده از نشانه های تاریخی، دوام و بقا و استمراری پایدار را القا می کنند، [زیرا] به گونه ای سنگین و حجیم بر زمین نشسته اند (کیانی، ۱۳۸۹، ۲۳۹).
درگاه و آستانه ورودی هر سه بنای بالای میدان، به واسطه رفعت و پیشامدگی و ایوان بالای سردر، شخصیتی یافته اند که مرز درون و برون را در بنا به خوبی نمایان می سازد. کنج ها نیز به نوعی در هر سه بنا با تغییر شکل، لبه و مرز بصری معماری بنا را متمایز ساخته اند. نوع مصالح، رنگ و طرح بازشوها، طرح بام شیب دار، جزئیات و بافت معماری نما و نظایر اینها، پیکرهای نسبتا وحدت یافته را در بخش بالایی میدان شکل داده اند. برج ساعت در بخش مذکور، با آن چشم انداز فراخواننده اش، در پرسپکتیو تمامی مسیرهای منتهی به میدان - جز در خیابان علم الهدی - عابران و به طور کلی افرادی را که در این مسیرها حضور دارند به درون میدان دعوت می کند. با این رویکرد تمامی مسیرهای منتهی به میدان در واقع نقش معابری را دارند که به میدان به مثابه نوعی توقفگاه وارد می شوند.
در بقیه وجوه یا بخش های شکل دهنده کالبد میدان، که عموما در سه - چهار دهه اخير ايجاد شده اند، هیچ گونه ارتباط معناداری بین مؤلفه های کالبدی و معنایی و کارکردی مکان میدان به چشم نمی خورد. طراحی فردگرایانه این توده ها، نه درگاه و آستانه ای را شکل می دهند و نه مرز و حدی را برای درون و برون تعیین می کنند. توده های ایجادشده، چنین نبوده که برای نگاه داری چیزهای درون میدان طراحی گردند بلکه به واقع بی ارتباط با مکان به وجود آمده اند.

جمع بندی و نتیجه گیری

 هر مکان بی شک چیزی است فراتر از محل انتزاعی دکارتی؛ و هویتی مبهم و پیچیده دارد که در گستره های مختلف زمانی، نقش های متفاوت و متنوعی به خود می گیرد و با فعالیتها و کاربری های گوناگون، هویتی پویا می یابد. مکان ها جز و عوامل هویت نگار در پهنه محیطهای زندگی انسان ها هستند، و چه بسا بتوان با مؤلفه های کالبدی و کارکردی و معنایی به بازشناسی با کیفیت تری از آن دست یافت. مؤلفه معنایی مکان حاصل رخدادها، یادگارها، خاطره ها و روایت های ذهنی مشترک است؛ ویژگی های کالبدی، برآیند فیزیکی چشم انداز طبیعی و مصنوعی اند؛ و حوزه عملكردی نیز از کارکردها و فعالیت های رخ داده در مکان نتیجه می شود.
در این نوشتار تلاش شده است تا با رویکرد پژوهشی کیفی به بازشناسی «مکان» با مصداق «میدان» به مثابه مكان مهم شهری بپردازد؛ و سپس مؤلفه های معنایی و کالبدی و عملکردی یکی از نمونه های میدان شهری واقع در شمال ایران موسوم به میدان شهرداری رشت، بازشناسی شود. نتایج پژوهش در خصوص این میدان را می توان چنین برشمرد:

- میدان شهرداری رشت که نماد مرکزی این شهر به شمار می آید، در گذشته دارای معنایی مذهبی بوده که به سبب احداث بنا و میدان دگرگون گردیده است. امروزه معنای جدید شکل گرفته، به دلیل آمد و شد بی برنامه خودروها نه تنها امکان حضور شهروندان را در قلب میدان نفی کرده، بلکه عملا معنای ذاتی میدان را نیز که جایی برای حضور و دیدار شهروندان است دچار خلل ساخته است.

- قرارگیری تندیس میرزا کوچک، برپایی هرساله مراسم عزاداری امام حسین (ع)،برنامه هایی همچون نواختن موسیقی صبحگاهی، صدای ساعت برج، برگزاری پراکنده فعالیت ها و رویدادهایی از این دست که آشنایان و ناآشنایان در آن حضور دارند، همه و همه ظرفیت هایی هستند برای تقویت بستر معنایی امروز مکان میدان که تاکنون تولید شده اند و (می بایست بازتولید نیز بشوند.)

- مؤلفه های کارکردی و معنایی مکان در میدان شهرداری رشت، با هم بسیار عجین شده و به واسطه حضور بنای بلديه شكل گرفته اند. هویت میدان شهرداری رشت چنان با کاربری بنای شهرداری در آمیخته است که حذف این کاربری از میدان، عملا ماهیت میدان را خدشه دار می سازد. متأسفانه برنامه ریزی اثبات گرا به منظور کاهش ترافیک خودرو در این میدان، به چنین کاری دامن زده و آن را دنبال کرده است.

-میدان شهرداری رشت مستطیل شکل است و به واسطه استقرار بنای شهرداری در محور طولی این مستطيل، مشخصا تأكيد ویژه ای بر این بنا شده است. پیکره کالبدی این میدان در طول زمان از تك بناهایی شکل گرفته است که بخش های مختلف میدان - جز بخش بالایی - هماهنگی کالبدی و بصری نسبتا ضعیفی دارند. طراحی فردگرایانه این توده ها نه درگاه و آستانه ای را شکل می دهد و نه مرز و حدی را برای درون و برون تعیین می کند.

- هرگونه برنامه ریزی کالبدی که بدون شناخت کیفی مکان صورت پذیرد، امکانات کارکردی مناسب مكان و بستر معنایی آن را خدشه دار می سازد و می تواند به نفی حضور شهروندان در درون میدان، و حتی به مرگ خاطره های مکان - و البته خود مکان نیز - بینجامد.

 

پی نوشت ها

 ۱. همچنين ن.ک: هایدگر، ۱۳۸۵، ۷۵ - ۷۲.

 ٢. مؤلفه را چه بسا بتوان بستر و یا حوزه نیز نامید. محمد منصور فلامکی، به جای واژه «مؤلفه» از واژه «شاخه» و استفاده کرده است.

٣. عارف شهیر ایرانی در قرن ششم هجری قمری، که رساله ای در این خصوص با عنوان «امکنه و ازمنه» دارد.

۴. دنیای رایانه ای با خلق مكانها و فضاهای مجازی عملا تصور سنتی از فهم مكان - زمانی عالم را متحول ساختهاست.

۵. Phenomenology

۶.در رساله «ازمنه و امكنه» عین القضات (۱۵، ۱۳۳۹) چنین آمده است: در میان آسمان و زمین هیچ سری عزیزتر و بزرگوارتر از سر مکان و زمان نیست.

۷.Perpetual Dialogue 

۸ .نمونه موردی چنین تصمیمی در مداخلات کالبدی میدان توپخانه امام خمینی تهران نیز مشاهده می شود.تغییرات کالبدی رخ داده در این میدان، در تضعیف ویژگی های کیفی مکان بسیار نقش داشته است.

۹. نمونه مصداقی این موضوع را امروزه مشخص می توان در تعيين آغاز ماه شوال قمری مشاهده کرد، در گذشته این زمان به راحتی بر اساس مشاهده عنصری طبیعی از ویژگی های مکان یعنی هلال ماه تعیین می شد، و پذیرفتنی بود که در دو مكان مجاور، این رویداد، همزمان رخ ندهد. درحالی که عادت ما به زمان مکانیکی مدرن، با رد این نحوه زمان یابی، توقع ساعت و دقیقه و ثانیه ای از پیش تعیین شده را برای آغاز ماه شوال در یک جغرافیای مکانی گسترده همچون جهان اسلام دارد.

۱۰. برای آشنایی با این نوع روش تحقیق، ن. ک. گروت و دیگران (۱۷۳، ۱۳۸۶).

۱۱. همان گونه که اشاره شد، این سه مؤلفه هویت ساز مکان را جایگاه فیزیکی ایستا فعالیت و معانی نیز برشمرده اند (رلف، ۱۳۸۹، ۶۲).

۱۲. میدان شهری (Town Square) را می توان در تعریف، فضایی عمومی و باز دانست که به طور معمول در قلب شهرهای سنتی و قدیمی وجود داشته و هدف از آن گردهمایی مردم بوده است. دیگر نام های آن عبارت اند از: مرکز شهری (Civic Center)، میدان شهر (City Square)، میدان خرید (Market Square)، میدان عمومی (Public Square) و همچنين :platz (آلمانی)، Plaza (اسپانیایی)، Piazza (ایتالیایی)، Place (فرانسوی) و میدان (فارسی وعربی)

۱۳. برای مثال، موضوعات ترافیکی و مواردی از این دست در جای خود دارای اهمیت اند، ولی در حوزه این نوشتارنمیگنجند.

۱۴. برای اطلاع بیشتر، ن.ک. نقشه رشت - دوره ناصری، رضا فراستی، فصلنامه اثر، شماره ۳۴ -۳۳.

۱۵. ه ل. رابینو، نایب کنسول انگلیس در رشت، در دوره مشروطیت بوده است.

۱۶. رابینو به کتیبه ای در دوره شاه عباس اول نیز اشاره می کند که بر روی آن نوشته شده است: این مقبره متعلق به سید ابوجعفر، پسرخاله پیغمبر(ص) و برادر رضاعی امام حسن بن علی (ع) است. لازم به ذکر است که شهر رشت در گذشته دارای محله هایی چون خمیران، کیاب، چمارسرا و استادسرا بوده است که نام محله استادسرا منتسب به نام همین شخص است.

۱۷. تابلوی نصب شده با عنوان میدان شهدای سر پل ذهاب، حکایت از خاطره اعزام کاروانی از رزمندگان گیلانی به جبهه های جنوب در منطقه سرپل ذهاب دارد و یادبود شهدای گرانقدر این رزمندگان است. این خاطره هرچند به پایداری حضور خاطره انگیز بنای شهرداری نیست اما توانسته است عنوانی فرعی را برای میدان شكل دهد.

منابع

- ابراهیمی دینانی، غلامحسین (۱۳۸۳) دفتر عقل و آیت عشق، ج ۲. طرح نو، تهران.

- پرتوی، پروین (۱۳۸۲) «مکان و بی مکانی، رویکردی پدیدارشناسانه» نشریه علمی و پژوهشی هنرهای زیبا،شماره ۱۴ ، تابستان.

- پورعلی، مصطفی (۱۳۸۷) میدان، مکان و حضور، پایان نامه کارشناسی ارشد، به راهنمایی دکتر مصطفی کیانی، دانشگاه هنر، تهران.

- پورعلی، مصطفی (۱۳۹۰) «درباره پدیدارشناسی در معماری» نشریه علمی و پژوهشی صفه، ش ۵۲ ، پاییز.

- پیر اوزلی، مايكل، سراستیون و هنری استرلین معماری چین، ترجمه: مرتضی هادی جابری مقدم، ج ۱،فرهنگستان هنر، تهران.

- پریموزیک، دنیل تامس، مرلو پونتی (۱۳۸۸) فلسفه و معنا، ترجمه: محمدرضا ابوالقاسمی، چ ۱ ، نشر مرکز،تهران.

- رابینو، ه . ل (۱۳۷۴) ولايات دار لمرز ایران، گیلان، ترجمه: جعفر خمامی زاده، چ ۴ ، انتشارات طاعتی، رشت.

- رلف، ادوارد (۱۳۸۹) مکان و بی مکانی، ترجمه: محمدرضا نقصان محمدی و دیگران. چ ۱، انتشارات آرمانشهر،تهران.

- سرتیپ پور، جهانگیر (۱۳۷۰) نام ها و نامداران گیلانی، نشر گیلکان، رشت.

- فن مایس، پی پر (۱۳۸۹) عناصر معماری از صورت تا مکان، ترجمه: فرزین فردانش، چ ۲، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.

-عین القضات همدانی، عبدالله الميانجی (۱۳۳۹) غایت الا مكان في درايه المكان/ رسالة الأمكنه و الازمنه، به کوشش رحیم فرمنش، تهران.

-کالن، گوردن (۱۳۷۷) گزیده منظر شهری، ترجمه: منوچهر طبیبیان. دانشگاه تهران، تهران.

- گروت، ليندا (۱۳۸۶) دیوید وانگ، ترجمه: علیرضا عینی فر، ج ۲، دانشگاه تهران، تهران.

- گونتر نیتشکه (۱۳۷۵) درک ژاپنی از مکان، معماری قدیم و جدید ژاپن، ج ۱، آرین مهر، تهران.

- کیانی، مصطفی (۱۳۸۶) معماری دوره پهلوی اول، ج ۲، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران.

- گیدنز، آنتونی (۱۳۸۸) پیامدهای مدرنیته، ترجمه: محسن ثلاثی، چ ۵ ، نشر مرکز، تهران.

-گروتر، یورگ (۱۳۹۰) زیبایی شناسی در معماری، ترجمه: جهانشاه پاکزاد و عبدالرضا همایون، چ ۶ ، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران.

- نوربرگ شولتز، کریستین (۱۳۸۱) مفهوم سکونت، ترجمه: محمود امیر یار احمدی، نشر آگه، تهران. - نوربرگ شولتز، کریستین (۱۳۸۱) معماری: حضور، زبان و مکان، ترجمه: علیرضا سید احمدیان، معمار نشر،تهران.

- نوربرگ شولتز، کریستین (۱۳۸۲) معماری، معنا، مکان، ترجمه: ویدا نوروز برازجانی، نشر جان جهان،تهران.

- هایدگر، مارتین (۱۳۸۲) سرآغاز کار هنری، ترجمه: پرویز ضياء شهابی، نشر هرمس، تهران.

- هایدگر، مارتین (۱۳۸۵) «ساختن باشيدن اندیشیدن» از مجموعه: هرمنوتیک مدرن (گزينه جستارها، نیچه،هایدگر، ...)، ترجمه: بابک احمدی و دیگران، نشر مرکز، تهران.


- Hay, Pete (2002) "A Phenomenology of Islands", Australia, Tasmania: Island Studies Journal, Vol. 1

- Harvey, David (1996) Justice, Nature and the Geography of Difference, Malden MA Blackwell.
- Norberg - Shulz, C (1987) Roots of Modern Architecture, Tokyo

- Zuker. Poul, (1959) Town and Square, New York: Columbia University Press

-http://fa.wikipedia.org

- http://fa.rashtcouncil.ir