Email: caoi.ir@post.com Telegram ID: @caoiran

ورود

Study



گفتگو با بهمن پاک نیا
موضوع : آموزش معماری

مجله هنر و معماری - شماره هفدهم ،سال پنجم ، فروردین - خرداد ۱۳۵۲- صفحات۲۵-۲۸

دانشگاه تهران,معماران معاصر,بهمن پاک نیا,معمار کتابخانه دانشگاه تهران,معماری معاصر ایران,معماری معاصر ایران,

دانشگاه تهران,معماران معاصر,بهمن پاک نیا,معمار کتابخانه دانشگاه تهران,معماری معاصر ایران,معماری معاصر ایران,
بهمن پاک نیا 

بیوگرافی :

بهمن پاك نیا در سال ۱۳۰۷ در شهر تبریز متولد شده، تحصيلات ابتدائی را در آن شهر به پایان رسانده و تحصیلات متوسطه را در تهران و دبیرستان های فیروزبهرام و مروى به پایان رسانده است و از سال ۱۳۲۶ وارد دانشکده هنرهای زیبا شده و رشته معماری را با درجه عالی و فارغ التحصیل رتبه اول به سال ۱۳۳۲ به پایان رسانده و موفق به اخذ درجه فوق لیسانس و مدال درجه اول علمی میگردد و از زمان تحصیل خدمات اداری خود را نیز در اداره ساختمان دانشگاه تهران شروع نموده و به سال ۱۳۳۳ با بورس تحصیلی دولت فرانسه جهت ادامه تحصیل عازم کشور فرانسه می شود و پس از سه سال و نیم موفق به اخذ دیپلم دولتی از بوزار پاریس و جایزه بهترین دیپلم سال ۱۹۵۸ از انجمن آرشیتکتهای فرانسه میشود و به میهن عزیمت می کند و خدمت خود را مجدداً در دانشگاه تهران شروع کرده و از سال ۱۳۳۹ و بدو تاسیس دانشگاه ملی ایران در دانشکده معماری مشغول تدریس میشودو ضمناً به عنوان مهندسی مشاور سازمان برنامه و دانشگاه تهران خدمات حرفه ای خود را نیز ادامه می دهد و از سال ۱۳۴۸ به سمت معاونت دانشکده منصوب شده و از سال ۱۳۴۹ به سرپرست دانشکده دانشگاه ملی ایران برگزیده شده و در این قسمت مشغول خدمات فرهنگی خود میباشد.


در جواب سئوالتان در مورد آموزش معماری و برنامه های دانشکده باید عرض کنم با تجربیاتی که در این چند سال خدمت در دانشکده های معماری و یا از زمان تحصیل خودم تا کنون بدست آورده ام و مشورتهایی که با همکاران ایرانی و خارجی خودم به عمل آورده ام به نتایجی رسیده ام که به طور اجمال به عرض میرسانم، شاید برای روشن شدن مطلب بهتر باشد اول مختصری به تاریخ ایجاد دانشکده های معماری در ایران اشاره کنم.
به طوری که میدانید آموزش معماری در ایران قبل از سلطنت رضاشاه به صورت آکادمیک و دانشگاهی وجود نداشته و آموزش معماری به صورت اکتسابی از سینه به سینه انجام میگرفت. در زمان اعليحضرت فقید که دانشگاه تهران ایجاد شد دانشکده معماری هم اول  به نام هنرکده هنرهای زیبا تشکیل گردید و این دانشکده به همت عده ای از فرزندان کشور که در زمان اعليحضرت فقید جهت تحصیل به اروپا اعزام شده بودند از جمله جناب آقای مهندس فروغی با همکاری عده ای از آرشیتکتهای فرانسوی مِن جمله مرحوم آندره گدار که رئیس اداره باستان شناسی ایران بودند تشکیل و ابتدا در مسجد مروی شروع به کار کرد این هنرکده که بعداً به دانشکده تغییر نام داد در ابتدا دو رشته داشت معماری و نقاشی، که برنامه های آن نیز بیشتر روی برنامه های مدرسه هنرهای زیبای پاریس (بوزار) پایه ریزی شده بود و استادانش با ایرانیهای تحصیل کرده بوزارو یا فرانسویان فارغ التحصیل از همان مدرسه بودند. تصدیق مینمایید که تأسيس يك دانشکده در آن زمان با عدم امکانات مادی و معنوی چه مشکلاتی میتوانست داشته باشد که الحق باید از استادان ارجمندمان که پایه گذاران آموزش معماری در ایران بودند و هستند نهایت سپاس و قدردانی را کرد. باری چون مؤسسه نوبنیادی بود مدارك و كتب و مجلات لازم در مورد معماری به طور کلی به خصوص معماری ایران وجود نداشت. من یاد دارم کتابخانه دانشکده هنرهای زیبا در زمان تحصیل خودم که نمیدانم دوره هفتم یا هشتم بودیم و مدت چند سال از تأسیس دانشکده هم گذشته بود در مورد ایران فقط چند جلد کتابهای مرحوم پوپ را داشت و در مورد معماری هم چند جلد مجله و چند جلد از پلانشهای کارهای دانشجویان بوزار پاریس که آن هم اصلی نبود و معلوم بود یکی از استادان از کتابخانه شخصی خود داده و اوزالید کرده بودند که چون وسيله چاپ و غیره هم نبود یادم می آید اکثراً معکوس چاپ شده بودند که ما هر وقت میخواستیم به آنها مراجعه کنیم پشت شیشه پنجره میگذاشتیم و نگاه میکردیم. البته چند نفر استاد هم از فارغ التحصیلان سویس و آلمان و غیره داشتیم که به طور کلی همه تحصیل کرده اروپا بودند و آشنایی زیادی به معماری ایران نداشتند همانطور که اشاره کردم مدارکی هم در این زمینه اصلاً نبود و روی این اصل آموزش معماری در ایران بیشتر روی برنامه های معماری اروپا بود. البته سعی میشد شناختی از معماری و تاریخ هنر ایران به دانشجویان داده شود ولی کافي نبود. این طرز آموزش و این برنامه ادامه داشت و رشته معماری داوطلب زیادی هم نداشت .مثلا از ۱۸ نفر شرکت کننده در امتحان ورودی دوره ما که همه قبول شدند. فقط شش نفر به تحصیل این رشته ادامه دادیم. ولی کم کم به علت توسعه کارهای عمرانی و ساختمانی و پیشرفتهای اقتصادی کشور به خصوص بعد از سال ۱۳۳۲ و انقلاب سفید ایران و روی اصل عرضه و تقاضا روزبه روز داوطلب تحصیل در این رشته زیادتر شد. به طوریکه اکنون شاید بیش از مورد لزوم و نیاز کشور دانشجو به این رشته رو آورده فکر می کنم و به طوریکه اطلاع حاصل کرده ام در حدود دو هزار نفر شاید هم اکنون در خارج از کشور که از این عده حدود هفتصد یا هشتصد نفر طبق اظهار پرفسور سن پائولزی در ایتالیا مشغول تحصیل هستند. باری به علت نیاز در بدو امر دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران نیز در ۱۳ سال پیش تأسیس گردید و بنده و همکارانم که اکثراً فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاههای اروپائی بودیم افتخار تدریس را پیدا کردیم. البته برنامه های دانشکده ما نیز کم و بیش از روی برنامه های مدارس خارجی تدوین و تنظیم گردید و ادامه پیدا کرد. ولی به تدریج با توسعه شهرها و ایجاد ساختمانها و نتایج بدست آمده متوجه کمبودهایی شدیم که ریشه اصلی آن را در امر عدم شناخت محیط زیست و جامعه و به طور کلی معماری و هنر وسنن ایران یافتیم. و اکثراً در کارهای عمرانی که نتایج خوب به دست نیامد و کارهای معماری و شهرسازیمان جوابگوی نیازهای اجتماعی نشد و به كرات اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و شهبانوی محبوب و هنرپرور ایران نیز در این مورد تذکرات و اوامر لازم را میفرمودند ما را متوجه این نقص کلی کرد و مصمم شدیم که علل عدم موفقیت ها را جستجو کنیم و به این نتیجه رسیدیم که باید در برنامه های آموزشی خود تجدید نظر کرده و تغییرات اساسی در آنها بدهیم و برنامه هایی تنظیم کنیم که به درد اجتماع امروز ایران خورده و متناسب با پیشرفتهای سریع کشورمان بشود تا بتوانیم معماران و شهرسازانی کارآمد و آشنا به درد، تحويل اجتماع بدهیم: قبل از اینکه از برنامه جدید دانشکده بگویم لازمست به مشکلات دیگر در امر آموزش معماری که مشکل انتخاب دانشجو و استاد است اشاره کنم.
میدانید انتخاب رشته تحصیلی در دانشگاههای داخلی و خارج از کشور بیشتر همانطور که اشاره کردم روی عرضه و تقاضای بازار انجام میگیرد نه روی خواست و علاقه و استعداد دانشجو و یا به انتخاب ماشینهای حسابگر از طریق مسابقات ورودی سراسری دانشجو به دانشکده ها هدایت میشوند و چه بسا دانشجوی معماری که انتخاب میشود رشته معماری در ردیف هشتم یا دهم رشته انتخابی دانشجو بوده باشد که مسلماً انتخاب دانشجو به این ترتیب نیز به خصوص برای رشته های هنری نمیتواند سودمند و ثمربخش باشد.
دانشجویان انتخاب شده که از تمام نقاط کشور به مرکز مراجعه میکنند. پس از پذیرفته شدن در یکی از دو دانشکده معماری در دانشگاه تهران یا دانشگاه ملی ایران به تحصیل میپردازند و تقریبا دوره تحصیلشان هم بطور متوسط حداقل شش سال و حداکثر ده سال طول می کشد. در این مدت همچون سعی میکند در حین تحصیل کار هم بکند. از سال دوم به بعد کاری گیر آورده و مشغول میشود و همین شروع کار در مرکز هم باعث میشود که بعد از فراغت از تحصیل به زادگاه خود برنگردد و روی این اصل است که الان در شهرستانها تقریبا آرشیتکت مقیم وجود ندارد و در تهران هم تورم معمار پیش آمده، که زیان این امر نیز فکر میکنم برای همه روشن باشد چه در شهرستانها به علت فقدان معمار تحصیل کرده امر ساختمانی در دست استاد على بناهاست و در تهران نیز به علت زیادی مهندس معمار و نبودن امکان کار به تدریج مهندسین معمار منحرف میشوند مثلا شنیدم در پرونده های شهرداری تهران هستند .مهندسین معماری که در سال متجاوز از ۱۵۰۰ نقشه داده و تعهد نظارت اجرای ساختمان کرده اند. که این امر از عهده بزرگترین دفاتر فنی دنیا هم ساخته نیست و مستلزم داشتن کادر فنی وسیعی میباشد و معلوم است که نقشه معمارها و بناها را با ۲۰۰ یا ۳۰۰ تومان امضا میکند و تعهد میسپارد.
باری دانشجویان دانشکده های معماری که از استانهای مختلف کشور انتخاب میشوند در دوران تحصیل خود نیز کمتر با شهر و دیار خود در تماس میباشند و چون برنامه های دانشکده ها هم که بر روی برنامه مدارس خارجی تنظیم و تدوین شده و مدارك لازم هم از کشور ایران در دسترس ندارند آشنایی لازم را با معماری کشور خود و زادگاه خود و جامعه خود پیدا نمیکنند. دانشجویان اعزامی به خارج هم به طریق اولی عاری از این شناخت هستند و به نظر من در مورد انتخاب دانشجو و اعزام دانشجو برای تحصیل در رشته معماری باید فکر اساسی کرد و جوانان کشور را راهنمایی نمود که در انتخاب رشته تحصیلی خود توجه بیشتری کرده و به رشته ای که مورد علاقه شان نباشد روی نیاورند و یا رشته ای را انتخاب بکنند که، مورد نیاز کشورشان است.
مسئله و مشکل دوم انتخاب استاد است. میدانید انتخاب استادان و مدرسین در دانشکده ها اکثراً از بین فارغ التحصیلان خارج از کشور که دارای درجات دکترا و غیره است انجام میگیرد که با وجود اینکه مدرسین انتخاب شده سعی میشود از بهترین آنها باشند. ولی به طور کلی به علت مقررات خاص نتیجه خوبی نمیدهد. مثلاً با مقررات دانشگاهها که مدرسین را به صورت تمام وقت میخواهند استخدام بکنند در این رشته چندان مفید نمیتواند باشد چه مهندسی که بیاید و به طور تمام وقت در دانشکده ها به تدریس بپردازد و کار عملی و تجربی نداشته باشد نمیتواند به حال دانشکده و دانشجو و حتی خودش مفید باشد. مسئله معماری و امر شهرسازی مسائل تجربی هستند و در هر کشور و جامعه ای به صورت خاص خودشان مطرح میشوند و نمیتوان مسائل معماری و شهرسازی کشورهای دیگر را عمومیت داده و الگو قرار داد و در امر آموزش معماری و شهرسازی هم باید دانشجو را با مسائل آشنا کرد موقعی که خود استاد کنار از مسائل معماری و شهرسازی و ساختمانی کشور خودش باشد مسلماً نمیتواند دانشجوی کار آمد و به دردخور برای اجتماع تربیت بکند. از طرف دیگر آرشیتکی که برای تدریس انتخاب میشود هدفش از انتخاب رشته معماری مسلماً تدريس معماری نبوده و میخواهد سازنده باشد و ضمناً تدریس هم بکند موقعیکه ما استاد را میگوئیم باید تمام وقت در دانشکده ها تدریس کنید و عملاً در بیرون هم فعالیت نداشته باشید مسلماً نیتواند تجربه پیدا بکند. و کشور خود را و مسائل مربوط به معماری و شهرسازی کشور خودش را نمیشناسد و تعلیم و تدریس این شخص هم چندان مفید نخواهد بود و دانشجوئی که بدین ترتیب تربیت می یابد نیز چندان به درد کشور آشنا نمیشود و مفید نمیتواند باشد و این امر به تدریج آرشیتکت جوان و پر از امید و آرزو را دلسرد میکند یا تدریس در دانشکده را رها میکند و دنبال حرفه خود میرود و در بیرون نیز موفقیت بیشتر پیدا میکند و یا دستش به جایی نمیرسد و به علت نداشتن روابط فامیلی و اجتماعی کاری نمیتواند بکند و عقده ای میشود و بدبین. و ناراحتی روحی خود را در موقع تدریس آگاهانه و یا ناخودآگاه با دانشجو در میان میگذارد و دانشجو حساس و آسیب پذیر را نیز نسبت به جامعه و کشور و حتی کارهای عمرانی و توسعه خارق العاده ای کشور بدبین میسازد. البته باید متذکر شد که کار کردن استادان در خارج از دانشگاهها نیز عاری از عیب نخواهد بود چه موقعی که قانون منع مداخلات کارمندان در کارهای دولتی نبود و یا قانون تمام وقت دانشگاهها تدوین نشده بود. بیشتر کارهای عمرانی را استادان دانشگاهها انجام میدادند و چون بیشتر وقت خود را در کارهای خارج که در آمد بیشتر و حتی نفع معنوی بیشتری داشت صرف میکردند. کمتر به امر آموزشی و دانشگاهی میپرداختند و نتیجه اش نارضایتی دانشجویان را فراهم میساخت ولی مقررات جدید هم دردی را دوا نکرد. به طوری که قبلا نیز گفتم یک عده از مدرسین جوان را دلسرد کرد و دانشکده ها را ترک کردند تا خواستهای خود را در خارج از محیط آموزشی و دانشگاهی که محیط بسته محدودی شده اند برآورده سازند و اکثرا هم موفق شدند و یک عده از استادان ارزشمند و با تجربه و آشنا به درد را که پس از عمری کار و تجربه و شناخت ایران میتوانستند مفیدتر از سابق برای دانشکده ها نیز باشند از محیط آموزشی فراری داد و همه امر تدریس را رها کردند و به اين ترتيب ترس این هست که بعد از این در دانشکده ها فقط اشخاصی به امر تدریس بپردازند. که در بیرون از محیط دانشگاه یا بهتر بگویم در امر معماری و شهرسازی و رشته تخصصی و تحصیلی خود موفقیت نداشته باشند و بالنتيجه بی تجربه و بدردنخور باشند.
با توجه به مطالبی که عرض شد و با الهام از فرمایشات ملوکانه و راهنمائیهای علیاحضرت شهبانوی محبوب و هنرپرور ایران که همیشه حامی هنر و معماری ایران بوده اند و با توجه به نارضایتیهای اولیای امور جامعه، من و همکارانم مصمم شدیم که برنامه جدیدی برای تدریس معماری تدوین و تنظیم بکنیم تا حتی الامکان جوابگوی نیازهای اجتماعی باشد و نواقص و معایب برنامه های فعلی را رفع نماید و بهتر بگویم برنامه ای ایرانی و برای ایران باشد.
به طوری که میدانید توسعه معماری به حدی رسیده است که برای پرداختن به هريك از شاخه های آن فرصتی بیش از آنچه تاکنون صرف آموزش معماری به طور اعم میشد لازم دارد. از این رو لازم است دانشجویان علاوه بر کسب اطلاعات عمومی از همه رشته ها در یکی از آنها بیشتر آموزش دیده و تحقیق کنند و نتایج تحقیقات خود را تحقق دهند و بدین منظور در برنامه جدید در نظر گرفته شده که دانشکده بدو دوره تقسيم گردد. دوره اول به مدت چهار سال که دوره آموزش پایه ای و کسب اطلاعات عمومی که در پایان آن به دانشجو درجه لیسانس داده میشود و دوره دوم که مدت آن ۲ سال خواهد بود به پنج بخش تقسیم میشود، که عبارت خواهند بود از معماری - شهر سازی - تاریخ هنر و مرمت آثار باستانی - طرح صنعتی - تکنولوژی ساختمان و ضمناً برای از بین بردن اوقات بیکاری پنهانی که در نتیجه سیستم برنامه های موجود عملا پیش می آید و زمان آموزش را طولانی میسازد تصمیم گرفتیم امتحانات وسط سال را از برنامه ها حذف کنیم. به طوری که خودتان هم شاهد هستید تقسیم سال تحصیلی به دو نیم سال و انجام امتحانات در بهمن ماه وخردادماه وامتحانات تجدیدی شهریور ماه وقت زیادی از اوقات دانشجو و کادر آموزشی را بی جهت میگیرد .چه مثلا امتحانات نیمه اول از ۲۰ دیماه شروع میشود و تا نتیجه امتحانات معلوم شود، تا اواسط و گاهی بیستم بهمن ماه طول می کشید و بعد از معلوم شدن نتیجه امتحانات تا دروس نیمه دوم شروع شود دانشجویان که تقریبا متفرق میشوند یک هفته در شروع نیمه اول هم تقريبا کلاسها تشکیل میشود و تا دروس نیمه دوم بخواهد جدی شروع شود تعطیلات عید نزديك ميشود. عملاً از بیستم اسفندماه تعطیلات عید شروع میشود و دانشکده ها تعطیل است و تقریبا تا بیستم فروردین ماه هم کلاسی آنطور که باید و شاید تشکیل نمیشود و دروس مرتباً تدريس نمیشود و عملاً از بیستم اسفند ماه تا بیستم فروردین ماه هم درس وجود ندارد و امتحانات نیمه دوم که از اوایل خردادماه شروع میشود. عملا در نیمه دوم دانشجو بیش از چهل روز به طور مرتب کلاس نمی رود. روی این اصل تصمیم گرفتیم امتحانات نیمه اول را حذف کنیم و تدریس را از اول مهرماه تا دهم اسفند ماه یکسره ادامه دهیم و با این ترتیب دانشجو همان مقدار درس را که در برنامه - های قبلی ۹ ماهه میخواند در ظرف ۲۳ هفته شاید کاملتر میتواند بخواند و وقت تلف شده ندارد در اسفند ماه امتحانات دروس تئوری و تئوری عملی خود را میدهد و در حقیقت دو ماه و نیم وقتهای تلف شده برای امتحانات و قبل و بعد از تعطیلات نوروزی را صرفه جوئی میکنیم و دو ماه و نیم وقتهای تلف شده دانشجو را صرف آموزش موادی که کمبود داریم و به آنها قبلا اشاره کردم اختصاص میدهیم. یعنی همان مطالعه و تحقیقات و برداشت از شهرها و دهات کشور و تهیه آرشیو لازم در زمینه های مختلف معماری - شهرسازی - هنری اجتماعی و غیره وغیره .یعنی برنامه هایی ترتیب میدهیم که دوماه و نیم از سال تحصیلی را که اینك بیهوده تلف میکنیم استادان و دانشجویان را در گروههای ۲۰ تا ۲۵ نفری از هر کلاس در سالهای اول تا سوم طبق برنامه هایی که تنظیم خواهد شد به نقاط مختلف کشور اعزام داریم و دانشجویان با سرپرستی استادان و دانشیاران و استادیاران شروع به رولوه و برداشت و تحقیق در مسائلی که گفته شد میکنند و نتیجه برداشتهای خود را می آورند و به تدریج شناسنامه های جامع و کامل در زمینه های مختلف گفته شده برای کلیه دهات و شهرهایمان تهیه میکنیم و برنامه های پروژه های دانشجویان را برای معماری و شهرسازی و مرمت که فعلا بیشتر برنامه های خیالی هستند متناسب با نیازمندیهای اجتماع برای جامعه ایرانی و شهرها و دهات شناخته شده. که دانشجویان و استادان با وضع اجتماعی و اقتصادی و اقلیمی آنها آشنا شده اند تنظیم میکنیم و به جای برنامه های خیالی به مرحله اجرا میگذاریم و در هرسال صدها پروژه که اینک تهیه میشود و در آخر سال در حقیقت به دور ریخته میشود پروژه و طرح های پیش اندیشیده تهیه میکنیم تا بشود در صورت لزوم و با همکاری مؤسسات و سازمانهای دولتی و یا بخش خصوصی به مرحله اجراهم گذاشته بشوند. مثلا فرض کنید اگربرای دهاتی نظیر دهات زلزله زده قزوین که بعد از وقوع زلزله نوسازی و تجدید بنا شدند و جوابگوی نیازهای روستائیان شدند و روستائیان از مساكن بصورت انباری استفاده نموده و یا از مصالح آن در ساختمانهائی که خود ساختند استفاده نمودند و طرحهای موفقی از آب در نیامدند. اگر قبلا طرحهای متناسب توسط دانشجویان با همکاری و راهنمائی استادان با مطالعات همه جانبه تهیه میشد مسلماً با شکست مواجه نمیشد. البته مدارك جمع آوری شده که به صورت منظم و مدون تهیه میگردند میتوانند در اختیار سازمانهای عمرانی کشور و دانشجویان دوره های بعد نیز قرار گیرند و مرتباً نیز تکمیل تر گردند به این ترتیب در سه سال اول دانشکده هر سال ده هفته دانشجویان طبق برنامه ای که تنظیم خواهد شد. در استانهای مختلف کشور به اتفاق استادان خود به بررسی و تحقیق و مطالعه خواهند پرداخت و البته در اینجا باید اشاره کنم که تقسیم گروههای دانشجویان به ترتیبی خواهد شد که دانشجویان هر استان را حتی الامکان به استانها و زادگاههای خودشان اعزام داریم تا در زادگاه خود و احیاناً پیش فامیل خودشان باشند و به بررسی و مطالعه و تحقیق در شهرستانها و استانهای خودشان بپردازند و مسلماً شناخت و آشنایی بهتر از نقطه نظرهای مختلف در زمینه های تخصصی و کارشان نسبت به استانهای خود را پیدا خواهند کرد و ضمنا به مدت چند سال متوالی که گفتم گاهی حدود هشت یا ده سال طول میکشد از خانه و خانواده و زادگاه خودشان به دور نخواهند بود و این امر مسلماً از تهران گرایی و مرکز نشینی آنان نیز به مقدار زیادی خواهد کاست و با علاقه و آشنائی بیشتری که نسبت به محيط خود پیدا خواهند کرد بعد از فراغت از تحصیل نیز خواهند توانست در شهرستانهای خود خدمت نمایند. البته در این کار بهتر خواهد بود که دولت نیز کمک بکند و با ارجاع کارهای شهرستانها به فارغ التحصیل های شهرستانی آنها را به اقامت در شهرستانها تشویق نماید و این برنامه چندین حُسن خواهد داشت مثلا از تورم معمار در تهران خواهد کاست - احتياجات شهرستانها را از لحاظ مهندس معمار مرتفع خواهد کرد از هجوم جمعیت به طرف تهران جلوگیری خواهد کرد و از همه بالاتر همان اثرات سپاهیان بهداشت و دانش و غیره و غیره را که وجودشان در دهات وضع اجتماعی ایران را به کلی دگرگون کرد. وجود استادان و دانشجویان هم در مدتی از دوران تحصیل در سطح مملکت و در دورافتاده ترین نقاط کشور در بالا بردن و گسترش فرهنگ و تکنولوژی در اجتماع ایران مؤثر خواهد شد. حس مسئولیت دانشجویان را در پیشبرد هدفهای انقلاب ایران با شرکت دادن در کارهای در حقیقت عمرانی پرورش خواهد داد و كمك به جمع آوری و کشف مجدد میراث فنی و هنری ایرانیان کرده و افراد کار آزموده و انسان کارآمد و متخصص در زمینه های مختلف وابسته به معماری تحویل اجتماع خواهد داد و مسافرت و زندگی استادان و دانشجویان در گروههای مختلف در خارج از تهران و دانشکده نیز به مدت چند ماه از سال تحصیلی بیش از پیش گفت و شنود و تماس و نزدیکی بین استاد و دانشجو را فراهم خواهد ساخت. که در منشور انقلاب آموزشی ملحوظ بود و منویات ملوکانه را جوابگو خواهد بود به این ترتیب دانشجویان علاوه بر برنامه های فعلی مدت سه سال شناخت بهتری نسبت به محيط زیست خود پیدا خواهند کرد و کار آزموده تر و با تجربه تر بارخواهند آمد و در سال چهارم که دوره آمادگی حرفه ای میگوییم دانشجو تقریبا همان موادی را که اکنون در شش سال و شاید به طور ناقص میبیند اطلاعات عمومی در زمینه معماری پیدا میکند و میتواند با اخذ درجه لیسانس وارد اجتماع گردد و دانشجویانی که علاقمند باشند و استعداد خوب هم داشته باشند میتوانند در دوره فوق لیسانس که بیشتر جنبه تحقیقاتی و تخصصی خواهد داشت در یکی از رشته های پنج گانه که قبلا اشاره کردم به تحصیلات خود ادامه دهند و پس از گذراندن آن دوره و تخصص یافتن در يك رشته به اخذ درجه فوق ليسانس نایل گردند البته در این دوره باید دولت نیز کمک کند و یک مقدار از کارهای عمرانی کشور را به دانشکده ارجاع نماید تا دانشجویان بتوانند با انجام کارهای عمرانی و تجربی کار آزموده تر وارد اجتماع شوند. در حقیقت باید کارهای تحقیقاتی دانشجویان تحقق یابد و تجربیات به دست آمده به کار بسته شود و در این مرحله است که استادان به اتفاق دانشجویان در کارهای عمرانی کشور شرکت داده میشوند و ناراحتی ها و نیازمندیهای استادان از لحاظ معنوی نیز با شرکت در کارهای عمرانی و تجربی مرتفع می گردد. به موضوعی هم که قبل از خاتمه عرایضم باید اشاره کنم علوم مجاور معماری هستند که باید مورد توجه قرار گیرند بدین معنی که درس جامعه شناسی و اقتصاد و جغرافیای انسانی و غیره که باید به معمار داده شود از صورت فعلی که زیاد هماهنگ نیستند و دانشجویان نمیتوانند از آنها بهره مند گردند باید طوری برنامه هایشان تنظیم و تدوین شود که در دوران تحقیقات و مسافرتهای علمیشان با استادان رشته هایی که اشاره کردم در تماس باشند و حتی دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی و اقتصاد وجغرافيا وغیره نیز برنامه های مشترکی با دانشجویان معماری داشته باشند تا بتوانند به خواستها و نیازهای هم آشنایی پیدا کنند و در انجام وظایف خود موفق گردند.